سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در دانش دروغ پردازان، خیری نیست . [امام علی علیه السلام]


ارسال شده توسط محسن قومی در 88/9/11:: 1:33 صبح

تعابیری که از جناب آقای هاشمی در آغاز ریاست جمهوری در اذهان ما باقی مانده و چون دردی جانکاه سنگینی می‌کند، این است که ایشان در شرایطی که هنوز مرزهای کشور در وضعیت آتش بس بود، پایان دوره «بسیجی» وحزب اللهی»‌ را با تعبیر «جلنبر»، «بیل به دست» و .... اعلام کرد و اولین القابی که این لشکر مخلص خدا از ایشان دریافت کردند، تعابیر فوق بود.

چندی پیش غلامحسین الهام سخنگوی سابق دولت و عضو حقوقدان شورای نگهبان در گردهمایی بزرگ بسیجیان فریدون‌کنار سخنانی پیرامون لزوم حضور موثر بسیجی ها در همه زمینه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی شده بود که با سواستفاده های برخی سایتها و روزنامه ها مواجه شد و صحبتهای وی را با هاشمی رفسنجانی در دوران سازندگی مقایسه کردند و ادعا کردند که ویمواضع اقتصادی 20سال قبل هاشمی‌رفسنجانی را تکرار کرده است، متن زیر پاسخ سخنگوی سابق دولت در وب سایت شخصی خود به این مقایسه ها و مسائل پیرامون آن است؛

برخی رسانه‌ها با تیتر استنباطی از سخنان اینجانب در خصوص حضور فعال بسیجیان در عرصه اقتصادی کشور، مدعی شده‌اند که اینجانب هم صحبت‌های 20 سال پیش آقای هاشمی رفسنجانی را تکرار کرده‌ام.

در خصوص اسناد تکرار صحبت‌های جناب آقای هاشمی در سال 68 به اینجانب، نکاتی را لازم است متذکر شوم. از آنجا که تحریف عامدانه سخنان اینجانب خلاف قانون، اصول حقوقی و اخلاقی رسانه‌ای است، مراعات حقوق قانونی اینجانب در درج پاسخ، لازمه چنین پایبندی است:

1-تعابیری که از جناب آقای هاشمی در آغاز ریاست جمهوری در اذهان ما باقی مانده و چون دردی جانکاه سنگینی می‌کند، این است که ایشان در شرایطی که هنوز مرزهای کشور در وضعیت آتش بس بود، پایان دوره «بسیجی» و «حزب اللهی»‌ را با تعبیر «جلنبر»، «بیل به دست» و .... اعلام کرد و اولین القابی که این لشکر مخلص خدا از ایشان دریافت کردند، تعابیر فوق بود.

2-خدشه ارزشی و اصولی که بر خطابه‌های جمعه ایشان وارد شد این بود که بعد از یک دهه خطابه در خصوص «عدالت اجتماعی» مولفه‌های خطابه‌ها به سمت «رفاه»، «اشرافیت» و «دنیا گرایی» تغییر مسیر داد و در عمل ارزش‌های پایداری چون، «عدالت» «ایثار» و «روحیه جهادی» ارزش‌های متروک و به تدریج مذموم تلقی شدند ارزش‌هایی که شاخصه‌های اندیشه و تفکر بسیجی هستند.

3-نتیجه رفاه مورد عمل در این دوره در عرصه اقتصاد، بیکاری سنگین تحمیلی بر بدنه نیروهای بسیجی بود که هنوز مشکل حمایت از رزمندگان دوره دفاع مقدس که نوعاً در روستاها به سر می‌برند و از هر حمایتی محرومند، در دستور کار سازمانهای مربوط رفت و آمد می‌کند و به جایی نرسیده است.

4-در مقابل، عرصه‌های مختلف و موثر اقتصادی و پولی و مالی (حتی قبل از تحقق سیاست‌های اجرایی اصل 44) در دست گروهی خاص قرار گرفت که نوعاً در طول سالیان بعد از پیروزی انقلاب فقط در عرصه مدیریت کلان اجرایی کشور، حضور داشته‌اند، و لابد مقصود از بسیجی !! این قشر دور از این آتش و خون و حماسه بوده است؛ که قطعاً ساحت بسیج از این امر به دور است.

5-اکنون در اجرای سیاست‌های اصل 44، اگر مراقبت لازم نشود، اقتصاد به انحصار گروه اندک «سرمایه سالار» قرار خواهد گرفت و اگر آموزش لازم، در همه عرصه‌ها و آمادگی اجتماعی، حقوقی و ساختاری صورت می‌پذیرفت یا بپذیرد اقتصاد به «مردم» واگذار خواهد شد و اقتصاد «اختصاصی» و مبتنی بر ساخت و کار سرمایه‌داری و غیر عادلانه تحمیلی بر مردم نخواهیم داشت.

6-اینجانب با الهام از فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی مُدظلّه در مطالبات آرمانی معظم له از بسیج و تحقق مردم سالاری دینی، بر این باور هستم که اولاً بسیج، نهادی نظامی که به وسیله نهاد ارزشمند و مقدس سپاه پاسداران مدیریت و فرماندهی می‌شود، نیست. البته بخش نظامی این حوزه با همین ویژگی و فرماندهی است، ولی همه بسیج، این عرصه نیست.

ثانیاً ‌بسیج یعنی همان تفکر «عدالت محور»‌ با روحیه جهادی. بسیج یعنی نهایت تلاش خالصانه برای اعتلای کشور و بهره‌برداری متعادل و غیر مسرفانه از مظاهر این تلاش مادی: تفکر بسیجی یعنی توسعه فراگیر حقوق همه بخش‌ها و آحاد جامعه، تفکر بسیجی، یعنی بهره‌مندی از آموزش، بیمه و خدمات درمانی، اشتغال، خانواده و به طور کلی بستری که انسان را در مسیر کمال و تعالی رشد دهد و در همه عرصه‌های سیاسی و اجتماعی کارساز و موثر باشد، بسیج یعنی رساندن به تعالی و حیات طیبه‌ای که البته با توسعه غربی، تفاوت‌ ماهوی دارد. بنیان توسعه بر «اسراف»،‌ « تبعیض» و «فرد محوری» است ولی حیات طیبه در «عدالت»، ‌« عمل صالح»، رشد معنویت و استخدام دنیا برای کمال اخروی و مبارزه با همه مظاهر فساد است تحقق این مهم جز با روحیه بسیجی امکان پذیر نخواهد بود. این نیرو اگر در عرصه‌های اقتصاد، فرهنگ، سیاست‌، علم و فناوری و .... ورود نکند، مدل مردم سالاری دینی، ‌در مدیریت کشور و رشد و شکوفایی آن تحقق نخواهد یافت و مبارزه معقول و دینی با دنیاگرایی ، اسراف، اشرافیت، انحصار و همچنین فقر و فساد و تبعیض محقق نخواهد شد.

7-مظهر و نماد بی نظیر و بی همتای بسیج ،‌امیر المومنین (ع) است که با بازوان و توان خویش، چاه حفر می کند و به محض جوشیدن آب «وقف» می کند و عرصه آبادانی را فراگیر می‌کند، کار در حد اعلا، ‌بهره برداری عمومی و به صورت وقف، این فرهنگ تعالی است و موجب رشد عدالت محور و رفاه غیر مسرفانه و فراگیر می شود.

چنین کارکردی از جز «او» که نه بشر توان خواندش و نه خدا ساخته نیست. ‌اما «او» (ع) نمونه و مظهر بسیج است و فرموده است که حضرتش را در این «خط» یاری کنیم:

« اعینونی بورع و اجتهاد و عفه و سداد »[1]

-بسیج عزیز است نباید استثمار شود و نباید در فقر و محرومیت بماند.

-بسیج، ایثارگر است و خود محور و قدرت طلب نمی شود.

-بسیح باور دینی دارد، ‌آخرت را به دنیا وا نمی‌گذارد و مصداق «تحبون العاجله و تذرون الاخره»[2] قرار نمی‌گیرد.

-بسیج روحیه جهادی دارد بهره او از دنیا «مسرفانه» نمی‌شود و لذا به اشرافیت، دنیا گرایی و فسادهای برآمده از آن مبتلا نمی‌شود.

-البته این مراقبت دائم می طلبد و نظارت سازمان یافته!

- اگر اندیشه بیست سال قبل، بسیجی بود، ‌چرا در چهار سال اخیر آن قدر به طرح بنگاه‌های کوچک و زود بازده دولت احمدی‌نژاد مخالفت شد تا با موانع و اشکال‌ها، ‌سرانجام متوقف گردیده یا در آستانه توقف قرار گیرد!

- اگر این تفکر حاکم بود‌، چرا توزیع سهام عدالت را توزیع فقر خواندند؟

- اگر این تفکر حاکم بود، اشرافیت، نوکیسه‌ها و اصحاب «رانت»، مراکز مالی و اقتصادی را تسخیر نمی‌کردند.

- پس میان عدالت بسیجی و توسعه مبنی بر سرمایه‌داری غربی تفاوت جدی وجود دارد.

-ما نه به یاد داریم آقای هاشمی از این تفکر دفاع کرده باشد و نه کارکرد‌ها چنین بوده است اگر می‌بود دنیاگرایان برخوردار از اخلاق اشرافی و انحصار گرایان اقتصادی در این عرصه‌ها حاکم نمی‌شدند و البته در همه موارد مقصود از بسیج، آحاد مردم برخوردار این تفکرند که البته بسیار فراگیر و در سطوح مختلف خواهند بود. و «سازمان بسیج» به عنوان یک نهاد خاص مقصود ما نیست.


کلمات کلیدی : الهام