سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه خداوند متعال، بنده ای را دوست بدارد، نقطه ای سپید در قلبش پدید می آورد، گوش های قلبش را می گشاید و فرشته ای بر او می گمارد، تا بر راه راستْ استوارش دارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]


ارسال شده توسط محسن قومی در 88/9/6:: 10:11 عصر

یک روز پس از اظهارات آقای زاکانی که در آن به بخش هایی از نقل قول های آقای هاشمی رفسجانی و آقای لاریجانی در حوادث پس از انتخابات اشاره شده بود ،‌ ریاست مجلس در مراسم اختتامیه دومین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد به صورت مستقیم به دفاع از آقای هاشمی رفسنجانی و به صورت غیر مستقیم به دفاع از خود پرداخت و با انتقاد از انتقاد کنندگان نسبت به آقای هاشمی گفت :

" این همه تحقیر و تهمت به آقای هاشمی رفسنجانی به چه انگیزه ای زده می‌شود. آقای هاشمی بخشی از تاریخ انقلاب اسلامی است و امام(ره) درباره ایشان فرمودند "هاشمی زنده است بنابراین انقلاب زنده است". هاشمی همیشه یار امام و رهبری بوده است چنانچه که وی یک سال پیش در دانشگاه شریف گفت که عشق من رهبری است و به این مسئله افتخار می‌کنم

در خصوص این بخش از سخنان آقای لاریجانی نکاتی به نظر می رسد که به آن اشاره می کنم :‌

1 . بر خلاف ادعای آقای لاریجانی ،‌ حضرت امام (ره) پس از ترور نافرجام آقای هاشمی رفسنجانی در پیامی که برای ایشان ارسال کردند (صحیفه امام : ج 7 ص 496) یادآور شدند که هاشمی زنده است چون نهضت زنده است و نفرمود نهضت زنده است تا هاشمی زنده است یا نفرمودند هاشمی زنده است بنابر این نهضت زنده است. پر واضح است که این جمله آقای لاریجانی به معنای آن است که از نظر امام راحل ، ‌زنده بودن نهضت بستگی به زنده بودن آقای هاشمی دارد در حالی که مقصود امام دقیقا بر خلاف این بوده است . قطعا آقای لاریجانی قصد تحریف سخن امام (ره) را نداشته اما نباید فراموش کنیم که همین تغییرات جزیی در بیانات امام است که معانی را متفاوت و موضعگیری ما را نیز مختلف می کند

.

از نظر امام (ره) این انقلاب است که همه ما را زنده نگه داشته و حتی ایشان برای خود نیز چنین شأنی را قائل نبود . بله حضرت امام فقط در خصوص یک جایگاه – و نه یک فرد - چنین تعبیری را بکار برده اند و آن جایگاه ولایت فقیه است آنجا که فرمود : پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد . این سخن به معنای آن است که زنده بودن نهضت و انقلاب به برپا بودن خیمه ولایت فقیه است و نه زنده بودن این یا آن. اما سئوال این است که عملکرد آقای هاشمی در ایام قبل و بویژه بعد از انتخابات دهم در راستای جلوگیری از آسیب به ولایت فقیه بود ؟!

. 2این که آقای هاشمی بخشی از تاریخ انقلاب است شکی در آن نیست اما تاریخ انقلاب صفحات تللخ و شیرین را در دل خود جای داده و نمی توان فقط صفحات شیرینش را به خاطر داشت و صفحات تلخش را به فراموشی سپرد.

هاشمی یعنی هاشمی قبل از انقلاب و دوران مبارزه ، هاشمی شورای انقلاب ،‌ هاشمی ریاست مجلس شورای اسلامی ، هاشمی دوره جنگ تحمیلی ،‌ هاشمی دوره سازندگی در چهار سال اول ، هاشمی دوره سازندگی در چهار سال دوم ،‌ هاشمی و نحوه برخورد با تخلفات فرزندان ، هاشمی در دوره حاکمیت اصلاح طلبان و مجلس ششم ،‌ هاشمی در انتخابات نهم ریاست جمهوری ، هاشمی در دوره چهار ساله دولت نهم ، هاشمی در ماه های قبل از انتخابت دهم ، هاشمی به هنگام نگارش نامه بدون سلام و والسلام به رهبری و پس از آن به هنگام اغتشاشات و آخرین نماز جمعه اش تاکنون .

پر واضح است که نمی توان هاشمی را در تمام این مقاطع تاریخی یکسان دید. قطعا تمام صفحات این تاریخ انقلاب با انتقاد مواجه نیست ، بلکه عمده انتقادات ریشه ای به آقای هاشمی مربوط به دوره سازندگی و بویژه دور دوم این مسئولیت است و حتی اگر بتوان بر آن انتقادات هم چشم فرو بست قطعا عملکرد ایشان در روزهای قبل از انتخابات دهم و بویژه از لحظه نگارش نامه بدون سلام و والسلام ایشان به رهبری به این زودی ها فراموش نمی شود.

با این حساب نمی دانم آیا واقعا می توان آقای هاشمی را یاور رهبری در حوادث پس از انتخابات دهم دانست یا این همان بخش تلخ از این شخصیت تاریخ انقلاب است که امیدواریم ایشان برای جبران آن اقدامی بکنند؟!

فحات تلخ و شیرین را در دل خود جای داده و نمی توان فقط صفحات شیرینش را به خاطر داشت و صفحات تلخش را به فراموشی سپرد.